عموما چنین پنداشته میشود که مساله مشهور به «مساله ارمنی» از نیمه دوم قرن نوزدهم آغاز شده باشد. هرکسی میتواند به سادگی به جنگ روس-تورک (۷۸-۱۸۷۷) و کنگره برلین (۱۸۷۸) اشاره کند که به تبیین ضرورت این مساله به عنوان معضلی در اروپا منجر گردید. لیکن در حقیقت باید به دوران فعالیتهای روسیه در شرق که از سالهای 1820 آغاز گردید، برگردیم. در آن دوران، روسیه تزاری به یک توسعه امپریالیستی دست زده بود که مسیر آن از آسیای مرکزی عبور میکرد و با اشغال خانات تورک به مرزهای چین و اقیانوس آرام فشار میآورد. در همین زمان انگیزه امپریالیستی روسها به طرف جنوب متمایل شد و تزارها جهت خارج کردن امپراطوری خود از بن بست و دستیابی به مدیترانه و دریای آزاد درصدد تحت کنترل گرفتن سرزمینهای عثمانی برآمدند. به عنوان بخش مهمی از
در ادامه به موارد اشاره شده در تصویر خواهیم پرداخت، از دوستان و همراهان عزیز خواهشمندیم جهت انتشار مطالب بدون در نظر گرفتن دین/زبان/ملیت و سایر ممیزی ها در انتشار این مطالب یاریمان نمایند.
فهرست سوالات:
سوال اول: آیا تورکها سرزمینهای ارامنه را به زور اشغال کردهاند؟
سوال دوم: آیا تورکها همواره در طول تاریخ ارامنه را مورد تعدی و ظلم قرار دادهاند؟
سوال سوم: آیا واقعا تورکها از سالهای آغازین ۱۸۹۰ درصدد قتل عام ارامنه بر آمدهاند؟
سوال چهارم: معنی اصطلاح «نسل کشی» چیست؟
سوال پنجم: آیا تورکها در ۱۹۱۵ ارامنه را به نحو طراحی شده و سیستماتیک قتل عام کردند؟
سوال ششم: آیا طلعت پاشا تلگرامهای سری حاوی دستور قتل عامها را فرستاد؟
سوال هفتم: آیا یک و نیم میلیون ارمنی طی جنگ جهانی اول کشته شدهاند؟
سوال هشتم: آیا معاهده سورس (Sevres) هنوز پابرجاست؟
سوال نهم: امروزه وضعیت ارامنه تورکیه چگونه است؟